امیرعلی نوراله زاده امیرعلی نوراله زاده، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

امیرعلی پسر بهاری

داستان واکسن 18 ماهگی

از دیروز بگم که خیلی خسته شدیم و از همه بیشتر امیرعلی درد کشید...   صبح برای واکسن امیرعلی با بابا امیررضا رفتیم مرکز بهداشت.اول قد و وزن شدی که گفتن خوبه. قدت 85 و وزنت با لباس 11/300 بود. بعد رفتیم برای واکسن. فقط از درد سوزن گریه کردی و بلندت که کردم ساکت شدی.سریع رفتیم خونه بابا بزرگ اینا و بهت استامینوفن دادم.تا 3-4 ساعت آروم بودی و با عمه لادن کلی بازی و شیطونی میکردی.1 ساعتی خوابیدی و وقتی بیدار شدی از درد پاهات خیلی گریه و زاری کردی.نمیتونستی پاهاتو تکون بدی تا نیم ساعت همینطور گریه میکردی...تا اینکه عمه ماندانا و طاها و زهرا اومدن و یه کوچولو آروم شدی ولی دوباره درد داشتی و نمیتونستی پاهاتو تکون ب...
10 مهر 1391

18 ماهگی

ماهه شدی امیر علی جان.یعنی بعبارتی باید بگیم یه پسر یک سال و نیمه داریم تو خونمون. این روزها حسابی سرمون گرم بود و تو هم همش شیطونی و بازی میکنی. شنبه هفته قبل عقد دایی محمد بود که توی محضر برگزار شد.دیروز هم عقد خاله مرضیه بود. به هر دو شون تبریک میگم و از صمیم قلب براشون آرزوی خوشبختی میکنم.ان شاالله به پای هم پیر بشن. داری کم کم با زنداییت ارتباط میگیری.یکی از کارهایی که میخوای مثلا با زندایی نرگس ارتباط بگیری اینه که از دور نگاش میکنی و دو چشمی چشمک میزنی.در کل با هرکس که تازه آشنا میشی اینطوری هستی. یکی از عادتات که فکرمو مشغول کرده و نمیدونم چه عکس العملی باید نشون بدم اینه که اسباب بازیهای بچه دیگه رو...
8 مهر 1391
1